3 بهمن 1395

تاریخ

مولف: T روابط عمومی   /  دسته: دسته بندی نشده   /  رتبه دهید:

نویسنده: الزا مورانته

مترجم: منوچهر افسری

بزرگترین رمان قرن بیستم ایتالیا

من این دوره زمانه را که در آن ناگزیر عمر به سر می آورم اصلاً نمی پسندم و در ضمن نمی دانم چه دوره زمانه ای را به جای آن می پسندیدم، زیرا دانستن آن محال است. اما همین قدر می دانم که این زمانه نفرت انگیز است و م از زندگی در آن بیزار. از این رو بی داشتن هیچ گونه قصد داوری فقط آن را محکوم می کنم. اما گاه و بی گاه برایم پیش آمده با خود بیاندیشم در این دوره زمانه هنوز نعمت هایی وجود دارد که به زندگی قدر و منزلت می بخشد و من حاضر نیستم آن ها را با هیچ نعمت دیگری در جهان عوض کنم. از میان این نعمت ها من سه نعمت مهم تر و پر ارج تر از بقیه را که می شناسم نام می برم: اشعار ساندروپن نا، فیلم های اینگمار برگمن، کتابهای الزامورانته.

 

ناتالیا گینزبورگ

زندگی تخیلی

تاریخ رمانی مفرح است، دست و دلباز و، چرا نه؟ ، «سرگرم کننده» و سرشار از طنز بدیع (طنز سیستماتیک که کمتر در دیگر آثار مورانته دیده می شود) که با نخ نازک و قطور، بر گذشته از رشته ی به هم پیوسته ی کوچه و خیابان ها، به هم دوخته است و درست مانند رمان های اعصار کهن، دائم در حال برگرفتن و وانهادن سرنخ اصلی و افزودن شاخ و برگ های فرعی به داستان است؛ چرا که با جزئیات غافلگیرکننده و اعجاب آورش با منظومه های حماسی کمدی و تراژدی کمدی میانه ی خوبی دارد. و شگفتا رمانی مالامال از سرگذشت های جوراجور که همه یکایک و تمام و کمال، مانند چندین جریان هرز، سرانجام در چاله ی مشترکی می ریزند، بر ساختار راپسودیک وار اپیزودهای فرعی، به سبک سرنوشت های متقاطع منظومه های حماسی-جوانمردی، استوار است. البته تاریخ از این سنت والا – بی آنکه خواسته باشم پای خویشاوند نزدیک آن دون کیشوت را به میان بکشم که مورانته به ذائقه ی داستانسرایی آن دلبستگی ها دارد – فقط ساختار داستان در داستان را برنمی گزیند. تأثیر ریز و درشتنمایی حوادث مرتب در رفت و بازگشت، در چشم انداز صحنه ای بس فراخ و درندشتِ پیوسته در حال قطع و وصل، خود مقوله ای قابل تأمل است

تعداد مشاهده (641)       نظرات (0)

نظرات کاربران درباره خبر "تاریخ"


نظرتان را بیان کنید

نام:
پست الکترونیکی:
نظر:
کد بالا را در محل مربوطه وارد نمایید