13 آذر 1396
مدح کور از سگ
سگی در کوچهای به گدای کوری حمله میکند و کور از سردرماندگی به ستایش سگ میپردازد. این حکایت در دفتر چهارم مثنوی (بیت ۱۰۴۵ به بعد) نیز آمده است.
در این حکایت وضع خاص کور و ستایش اغراقآمیز او از سگ که او را امیر صید و شیرشکار میخواند، طنزآفرین شده است. همچنین جناسسازی و بازی با الفاظ و در نظر نگرفتن موقعیت مخاطب (که سگ مهاجم است و ستایش و مدح را درک نمیکند تا از حمله دست بردارد) به آفرینش طنز یاری رسانده است.
ابیات پایانی حکایت و تداعیهای سحرانگیز مولانا از فرازهای در خور تامل است:
گفت او هم از ضرورت کای اسد ** از چو من لاغر شکارت چه رسد
گور میگیرند یارانت به دشت ** کور میگیری تو در کوچه به گشت
تعداد مشاهده (635) نظرات (0)