۰۶ اسفند ۹۴, ۰۸:۳۶
سلام
2 تا سوال دارم
یکی اینکه وقتی خدا همه جا هست چرا ما موقع دعا دست هامون رو بالا می بریم؟
دومی اینکه آیا دعای درستی ست که من از خدا میخوام در جوانی بمیرم؟
ممنون
۱۰ اسفند ۹۴, ۲۰:۴۶

 اول به پرسش گرعزیزسلام می کنم .

 وبعد باید عرض کنم این سوال مشهوری است که دربین مرد م رواج داشته به طوري كه در عصر ائمّه ـ عليهم السلام ـ نيز بارها فلسفه اين عمل از آنها پرسيده شده بود و امامان ـ عليه السلام ـ نيز در روايات مختلف و در مناسبتهايي، پاسخ اين سؤال را داده اند. ما نيز با استفاده از روايات، به پرسش فوق پاسخ مي دهيم كه ذ یلا به چند نمونه از روايات اشاره مي شود:
1. هشام بن حكم مي گويد: مردي خدمت امام صادق ـ عليه السلام ـ آمد و از آيه الرحمن علي العرش استوي(1) سؤال كرد. امام ـ عليه السلام ـ ضمن توضيحي فرمود: خداوند به هيچ مكان و مخلوقي نياز ندارد بلكه تمام خلق محتاج او هستند.
سؤال كننده عرض كرد: (اگر چنين است پس چرا هنگام دعا دستها را بالا مي برند؟!) با اين حال تفاوتي ندارد كه دست به سوي آسمان بالا كنيد يا به سوي زمين پائين آوريد.؟
امام فرمود: اين موضوع در علم و احاطه و قدرت خدا يكسان است (و هيچ تفاوتي نمي كند)، ولي خداوند متعال به بندگانش دستور داده كه دستهاي خود را در اشاره به عرش به سوي آسمان بردارند، چرا كه معد ن رزق آنجا است، ما آنچه را قرآن و اخبار رسول خدا ـ صلي الله عليه وآله ـ اثبات كرده است، تثبيت مي كنيم، آنجا كه رسول خدا ـ صلي الله عليه وآله ـ فرمود: دستهاي خود را به سوي خداوند متعال برداريد، و اين سخني است كه تمام امت بر آن اتفاق نظر دارند.(2)
2. در حديث ديگري از امير المؤمنين علي ـ عليه السلام ـ آمده است: «اذا فرغ احدكم من الصلوة فليرفع يديه الي السماء و لينصب في الدُّعاء»: «هنگامي كه يكي از شما نماز را پايان مي دهد دست به سوي آسمان بردارد و مشغول دعا شود».
مردي عرض كرد: اي امير مؤمنان! مگر خداوند همه جا نيست؟ فرمود، آري همه جا هست، عرض كرد: پس چرا بندگان دست به آسمان بر مي دارند؟ فرمود: آيا (در قرآن) نخوانده اي, و في السماء رزقكم و ما توعدون(3) «در آسمان رزق شما است و آنچه به شما وعده داده مي شود» پس از كجا انسان روزي خود را بطلبد جز از محلّش، محل رزق و وعده الهي آسمان است.(4)
مطابق اين روايت چون غالب ارزاق انسانها از آسمان است، (باران زنده كننده زمينهاي مرده ، از آسمان مي بارد، نور آفتاب كه منبع حيات و زندگي است از سوي آسمان مي تابد، هوا كه از عوامل مهم حيات است در آسمان مي باشد و...) آسمان به عنوان معدني از بركات و ارزاق الهي معرفي شده و به هنگام دعا به آن توجه مي شود و از خالق و مالك آن ، همه رزق و روزي تقاضاي حل مشكل مي شود.(5) از پاره اي از اخبار نيز استفاده مي شود كه اين معني منحصر به مسلمانان نيست، در ساير امم نيز بوده است، چنانكه مرحوم «فيض كاشاني» در «محجة البيضاء» حديثي از «مالك بن دينار» نقل مي كند كه بني اسرائيل گرفتار قحطي شده بودند، بارها از شهر بيرون رفتند  برای دعاکردن.(6)
3- از بعضي از روايات فلسفه ديگري براي اين كار استفاده مي شود، و آن اظهار خضوع و تذ لل در پيشگاه خدا است، چرا كه انسان، هنگام خضوع يا تسليم و خواهش، در مقابل شخص يا چيزي، دستهاي خود را بلند مي كند.
در حديثي از امام محمد باقر ـ عليه السلام ـ در تفسير آيه: فما استكانو لربّهم و ما يتضرّعون(7) «آنها هرگز در برابر پروردگارشان تواضع نكردند و تضرع ننمودند» مي خوانيم كه فرمود: «استكانت به معني خضوع است و «تضرع» به معني بلند كردن دستها و اظهار تذ لل در پيشگاه خداست»(8)
از مجموع مطالب بالا استفاده مي شود كه بالا بردن دست در دعا, منافاتي با محل و مكان نداشتن خداوند ندارد، بلكه داراي حكمتهايي است:
اوّلا: اين عمل طبق دستور شرع و سيره معصومين ـ عليهم السلام ـ است.
ثانياً: آسمان معد ن رزق و محل نزول تمام نعمتهاي خداوند است.
ثالثاً: اين عمل نوعي اظهار خضوع و تذلل در پيشگاه خداوند است.
منزلت و مقام اعلي و با عظمت خداوند ايجاب مي كند كه هنگام دعا انسان دستها را بالا ببرد. چنين كاري به اقتضاء درخواست يك مقام داني و ضعيف از مقام عالي و قوي است. در واقع انسان با اين عمل تهي دستي و محتاج بودن خود را به خداوند بي نياز اعلان مي كند.

 

پاورقی:

1. ط : 5.
2. محمد بن علي بن الحسين بابويه القمي (شيخ صدوق)، التوحيد، با تصحيح و تعليق سيد هاشم حسيني، قم، انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ص248، باب 36 «الرّد علي التنويه و الزنادقه، ح، 1)
3. الزاريات: 22.
4. صدوق، محمد بن حسن، علل الشرايع، بيروت، دار الاحياء التراث العربي، چاپ دوم، منشورات المكتبة الحيدريه في النجف، 1385 هـ ، باب50، ص344، ح1.
5. مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، تفسير موضوعي، قم، مطبوعاتي هدف، چاپ سوّم، 1373، ج 4، ص 271.
6. المحجة البيضاء با تصحيح علي اكبر غفاري، مؤسسه نشر اسلامي، طبع سوم، ج 2، كتاب الاذكار و الدعوات، ص 298.
7. مؤمنون : 76.
8. كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، مترجم سيد جواد مصطفوي، ج 4، ص 479، كتاب الدعا، باب الرغبة و الرجعته، ح 2.
9. همان، ح1.


 
۱۰ اسفند ۹۴, ۲۲:۳۸
وجواب سوال دوم  :
نكته اول: تأمل دربارة مرگ مفيد است، امّا اگر اين فكر باعث ركود و توقف ما گردد مشكل ساز است. فكر صحيح اين است كه انسان متوجه باشد كه او روزي از اين ديار خواهد رفت و اين امر به خواست خدا صورت خواهد گرفت. پس بهتر است تا فرصتي دارم به اطاعت خدا مشغول شوم و محرمات را ترك گويم و با آب توبه، گذشتة خود را بشويم. چنين فردي دچار ركود نمي شود چون طاعتش مقبول است. سعي در ترك گناهانش قابل ستايش و داراي اجر است و توبه اش به فرمايش خداوند رحمان با آغوش باز پذيرفته است.(1) 
نكته دوم: شايد انسان گمان كند اگر در جواني از دنيا بروم گناه كمتري انجام داده ام امّا بايد بگويم جواني كه فرصت ورود در امتحان الهي و صحنه هاي گرم روزگار را نداشته، در واقع امتيازي ندارد. كسي قابل تقدير است كه وارد امتحان الهي شود زندگي اي طولاني داشته باشد، تلاش كند راه مستقيم را طي كند، از بدي فاصله بگيرد، در جاده رشد و اعتدال حركت كند و از افراط و تفريط پرهيز كند. پس از خداوند بخواهيم به ما عمر طولاني در صحنه امتحان(روزگار) دهد و به ائمه ـ عليهم السّلام ـ متوسل شويم كه خودشان در اين مسير دستمان را بگيرند تا رستگار شويم. درحديث آمده است كه اسكندر ذوالقرنين با سپاهيانش از وادي ظلمات مي گذشتند. اسكندر به ياران خود گفت: در اينجا روي زمين چيزهايي ريخته كه هركس بردارد پشيمان مي شود و هركه بر ندارد هم پشيمان خواهد شد.برخي پياده شده وكيسه هايشان راپركردند، و برخي هم بابي اعتنايي گذشتند. وقتي به روشنايي رسيدند،ناگهان ديدندكه آن چيزهاي روي زمين ريخته الماس بوده است.آنانكه چيزي بر نداشته بودند حسرت خوردند كه چرا برنداشتند، و آنانكه برداشته بودند افسوس كه چرا بيشتر نياندوختند. اسكندر رو به آنان كرد و گفت: روز رستاخيز هم مردمان همين حال دارند. آنانكه عمل صالحي نكردند در حسرتند كه چرا نكردند و آنانكه كردند، در حسرت ، كه چرا بيشتر نكردند.

نكته سوم: باید بدانيم كه خداوند ارحم الراحمين است و از مادر به ما مهربان تر. طبق فرمايش بزرگان و علماء اخلاق كسي كه انجام واجبات و ترك محرمات كند راحت ترين جان دادن(مثل در آوردن لباس كثيف و پوشيدن لباسي معطر و زيبا) را دارد از سويي ديگر ائمه ـ عليهم السّلام ـ نيز شفاعت خودشان را شامل حال چنين فردي خواهند كرد. پس بايد با اميد بيشتر زندگي كرد و رابطه اي عميق تر با ائمه(ع) پيدا كرد.
نكته جهارم: دربارة زندگي افرادي كه در اين دنيا زندگي كردند و به بالاترين درجات عالي انساني و كرامات رسيدند مطالعه كنيد. مثل كتاب كيمياي محبت، شيخ رجبعلي خياط، نشر دارالحديث .و كتاب نشان از بي نشان هاي مرحوم حسنعلي نخودكي اصفهاني. وبزرگان دیگر.مسلماً  اينها به ما اميد بيشتري مي دهد كه:
رسد آدمي به جايي كه به جز خدا نبيند
بنگرکه تا چه حد است مكان آدميت
نكته پنجم : آنچه ازسخنان امامان معصوم بدست مي آيد اين است كه درچند مورد درخواست مرگ از خداوند رواست.1. امام سجادعليه السلام دريكي از دعاهاي خودمي فرمايد: خدايا اگر عمر من در راه اطاعت و بندگي تو خواهد گذشت آن را طولاني كن و اگر چراگاه شيطان است از من بستان.2. درخواست شهادت در راه خدا .3. امام زين العابدين در دعايي از خداوند چنين مي خواهد: خدايا اگر روزي اراده كردي نعمتهايت را از من بستاني اولين نعمتي كه مي ستاني جان من باشد(زيراهرنعمتي كه ازآدمي گرفته مي شود،به همان اندازه نيازمند ديگران گشته وخوارمي شود).
 

پاورقی:


1. زمر:53 .